شعار سال: حکایت یار مهربان است در طهران قدیم. کتاب، این آشنای دیرینه از زمان اختراع خط، یار جدانشدنی بیشتر انسانها شده است. کتاب از جمله پدیدههای اختراع دست بشر است که هنوز هم در میان رقیبان سرسخت و فعالی مثل دنیای مجازی و رسانههای دیجیتالی، میان مردم جایگاه و اصالتش را حفظ کرده و هستند کسانی که به شوق ورق زدن صفحات کاغذی کتابها، افزایش اطلاعات و معلومات و... کتاب میخرند و مطالعه میکنند.
اردیبهشت برای مردم ایران زمین به واسطه برپایی نمایشگاه بینالمللی کتاب به نام کتاب گره خورده است. به همین بهانه همزمان با برپایی این نمایشگاه که بازار کتاب حسابی داغ است نوستالژیهای راسته کتابفروشیهای طهران قدیم را ورق زدهایم.
این روزها کافی است سری به خیابان انقلاب بزنیم. به اندازه یک چشم برهم زدن به دنیایی از کتابهای مختلف دسترسی پیدا میکنیم. اما در گذشتههای نه چندان دور که هنوز صنعت چاپ و کتاب هویت مستقل حرفهای نداشت بیشتر کتابفروشیها در دهه نخستکاری بهصورت پراکنده در شهر تهران فعالیت داشتند.
«سید فرید قاسمی» پژوهشگر در مقالهای با عنوان «کوچ کتابفروشی» در نشریه آنگاه در اینباره مینویسد: «در نقشه (1257 ق) میان دو مسجد پادشاه /شاه و جمعه / بنایی دیده نمیشود. در نقشه (1274 ق) میان دو مسجد در آن سالها خانه ملاحسین منجمباشی و خانه شیخ عبدالحسین میرزا میتوان دید و از بازار حلبیسازها /بین الحرمین و تیمچه /سرای حاجبالدوله خبری نیست. باید دانست در دهه نخست کتابفروشیها پراکنده بودند و مجمع، تیمچه و راسته نداشتهاند.
شماری در حجرههای متفرق راهروها و کوچههای بازار کار میکردند و عدهای خارج از محدوده بازار به خرید و فروش کتاب اشتغال داشتند. پارهای از نشانیها در روزنامههای آن عهد از این قرار است: نزدیک دروازه دولاب، جنب مسجدجامع، کاروانسرای دولت/دولتی (امیر)، کاروانسرای ارامنه، محله بازار بین مسجد حاجی صفرعلی و سفارت انگلیس، بازارچه امامجمعه، سبز/سبزهمیدان، تیمچه کاروانسرای حاجی ملاعلی، کارخانه(چاپخانه) آقا میرباقر، مدرسه صدر، اتاق زاویه، سنگلج، کوچه ترک مافیها، جنب مدرسهنویس خان و بسیاری دیگر...»
اما با اجرای طرح اجباری صنوف در دوره ناصری و اسکان دادن هرکدام از آنها در بخشی از طهران قدیم، تیمچه حاجبالدوله و بازار حلبیسازان سهم کتابفروشی شد. به دلیل افزایش تعداد کتابفروشیها در بازار حلبیسازان این بازار میان مردم طهران قدیم بازار دارالعلم هم نامیده میشد.
پراکندگی بازار کتاب تهران
قاسمی در بخش دیگر مقالهاش به مکانهای کتابفروشیهای پراکنده در شهر اشاره میکند: «خیابان باغ ایلخانی(علاءالدوله / فردوسی)، خیابان مریضخانه (سپه /امام خمینی(ره))، خیابان جلیلآباد(خیام)، خیابان چراغ گاز(چراغ برق /امیرکبیر)، خیابان جبا/جبه خان (بوذرجمهری/15 خرداد)، خیابان الماسیه (دولت/دالان بهشت/باب عالی/باب همایون)، خیابان لاله زار، خیابان باغوحش (اکباتان) و خیابان شمسالعماره / ناصریه که امروز ناصرخسرو نام دارد.»
دارالفنون و بازارگرمی ناصرخسرو
امیرکبیر با تأسیس دارالفنون قدم بزرگی را برای افزایش سطح سواد، کتابخوانی و رونق حرفه کتابفروشی برداشت. با راهاندازی دارالفنون کتابفروشیها یک مکان تازه و پرمشتری را پیدا کردند و بیشتر آنها در خیابان ناصریه (ناصر خسرو) پا گرفتند که قدیمیترین آنها هنوز به همان سبک و سیاق قدیم کتابهای عاق والدین، کلثوم ننه، حر ریاحی، موش و گربه و لیلی و مجنون مکتبخانههای قدیم را میفروشند. کتابفروشیهای مکتب الاسلامیه واقع در بازار سلطانی و کتابفروشی اسلامیه در خیابان ۱۵ خرداد از این دسته هستند.
رشد کتابفروشیها در این محدوده ازعهد ناصری شروع شد و تا آخرین سالهای حکومت مظفرالدین شاه همچنان ادامه داشت. برای مثال کوچه حاج نایب به دلیل نزدیکی با مدرسه دارالفنون بیشتر مرکز تجمع حوزههای علمیه و یکی از مراکز مهم فروش کتابهای مذهبی تهران قدیم و کشور بود.
قاسمی در ادامه مقالهاش درباره دلیل رونق کتابفروشیهای خیابان ناصرخسرو مینویسد: «سبب این جهش پرخبری وجود دفتر روزنامهها، روزنامهفروشها و قرائتخانههای گوناگون پس از صدور فرمان مشهور به مشروطه بود. علت دیگر دوام بازار کتاب ناصریه در تهران این بود که به دنبال فروکش کردن تب و تاب سیاسی بسیاری از نامآوران فرهنگ بهخصوص مطبوعات در این خیابان کتابفروشی تأسیس کردند.»
دانشگاه تهران و کوچ کتابفروشی به انقلاب
خیابانهای جمهوری، مخبرالدوله و بهارستان از دیگر بخشهای طهران قدیم هستند که در آنها بازار فروش به مرور زمان رونق میگیرند. این روند تقریباً تا سالهای نخست دهه 30 ادامه داشت تا اینکه کتابفروشیها جای خود را به خوراکفروشی، چایخانه و قهوهخانه دادند و پدیده نوین کافهنشینی میان طبقه روشنفکر جامعه مرسوم شد. نیمه دوم دهه 30 دوران توسعه و شکوفایی نهادهای آموزشی مثل دانشگاه تهران بود. افزایش تعداد دانشجویان، بالا رفتن میزان سواد و آگاهی مردم بالطبع نیاز به توزیع و انتشار کتابهای درسی با موضوعات مختلف داشت.
این زمان درست فصل کوچ بیشتر کتابفروشی به خیابان انقلاب در حوالی دانشگاه تهران شد. قاسمی در پایان مقالهاش در اینباره اضافه میکند: «ناشران مخاطبشناس درپایان دهه 1330 دریافتند که شاهآباد بسیار دور از شماری خواهنده و خواننده کتابهایشان است. به همین دلیل به روبهروی دانشگاه تهران کوچ کردند. اقبال و استقبال کتاب خواهان در آن محدوده در مدت یک دهه روبهروی دانشگاه تهران را بهطور رسمی به راسته کتابفروشها تبدیل کرد.
البته باید یادآور شد که باشکوهترین و پررونقترین روزگار کتابفروشهای روبهروی دانشگاه تهران سالهای 1357 تا 1360 بود. در آن سالها روبهروی دانشگاه مرکزیت پیدا کرده بود و خاطره شکوفایی و سرزندگی بازار کتاب ناصرخسرو و در سالهای 1284 تا 1286 و کتابفروشیهای شاهآباد در سالهای 1320 تا 1332 را برای پیشینیان و کهنسالان تداعی میکرد.»
نخستین کتابفروشیها در دل بازار
در بعضی روایتها تهرانشناسان قدیمی شروع کار کتابفروشیها را از بازار بینالحرمین میدانند. گفته میشود که از دیرباز صنوف مختلف مثل آهنگرها، کفاشها و... راسته و بازار داشتهاند. علاوه بر این هرقومیتی برای خود صنفی دارد؛ مثلاً آذریها نانوایی و پنبهزنها و حلاجها مازنی بودند. بیشتر کتابفروشها هم خوانساری بودند.
«نصرالله حدادی» تهرانشناس میگوید: «نخستین کتابفروشیها دوران فتحعلی شاه قاجار در بازار بزرگ تهران و بازار حلبیسازها یا همان بازار بینالحرمین شکل گرفت؛ در دل بازاری که وراقها و صحافها هم مشغول کار بودند. با شکلگیری این بازار دالانهای بازارحلبی سازها، جلوخان مسجدامام خمینی(ره) فعلی و گوشهای از تیمچه حاجبالدوله کتابفروشی شد.
انگیزه شکلگیری راسته کتابفروشها راهاندازی کتابفروشی حاج حسین آقا ملک در بازار بود. به مرور بازار کتابفروشها در این محدوده رونق گرفت. خوانساریها از جمله کتابفروشهایی بودند که در این راسته فعال شدند. از آنجایی که در خوانسار کشاورزی رونق چندانی نداشت بسیاری از اهالی این شهر به خطاطی و نقاشی و علم کلام مشغول بودند. به همین دلیل عمده کتابفروشهای تهران اهل خوانسار هستند. از راستههای پیشین، کتابفروشیهای چندانی باقی نمانده است. پیشبینی میشود طی 10 تا 15 سال آینده هیچ کتابفروشی نداشته باشیم. »
ایستگاه آخر، خیابان کریمخان
از دهه 80 خیابان کریمخان هم به واسطه کافههای خوشرنگ و لعابش تبدیل به بازار جدید کتاب در تهران شده. در واقع آخرین ایستگاه بازار کتابفروشی سهم خیابان کریمخان است. تقریباً سال 1361 بود که کتابفروشیها فعالیتشان را در این خیابان شروع کردند. «ناصر میرباقری» نخستین ناشری بود که کارش را در این خیابان آغاز کرد. اکنون انتشارات ثالث و چشمه از مهمترین کتابفروشیهای فعال راسته بازار کتاب خیابان کریمخان هستند.
حدادی در اینباره میگوید: «از راستههای پیشین، کتابفروشیهای چندانی باقی نمانده است. با وضعیت پیش رو پیشبینی میشود طی 10 تا 15 سال آینده هیچ کتابفروشی نداشته باشیم. چرا که دلایل مختلف از جمله دولتی شدن نشر به کتاب و کتابفروشی لطمههای جدی وارد کرده است.»
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همشهری ، تاریخ انتشار 15 اردیبهشت 97، کدمطلب:14695، www.newspaper.hamshahri.org